English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
down stroke U ضربه رو به پایین
stroke U ضربه با کنترل
stroke U راندن کمتر از فرفیت
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U 1-ضخامت
stroke U یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke U ضربه زدن
stroke U ضربه [ماشین تحریر]
to stroke any one down U کسیراازقهریاغضب درپایین اوردن
to stroke any one down U خشم کسیرافرونشاندن
on the stroke U بموقع
on the stroke U سر وقت
stroke U فشار با پا
stroke U ضربه باکنترل
stroke U ضربه مهارشده
stroke U زدن
stroke U نوازش کردن
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroke U تکان
stroke U ضرب حرکت
stroke U لطمه
stroke U ضربت
stroke U ضربه
stroke U سرکش گذاردن
stroke U مرحله
stroke U کورس
stroke U سکته
stroke U ضربه خفیف
stroke U کوبه
stroke U زمان
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
compression stroke U ضربه تراکم
under arm stroke U ضربه پایین دست
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
two stroke engine U موتور دو زمانه
cutting stroke U امتداد برش
cutting stroke U ضربه برش
induction stroke U مرحله مکش
trudgen stroke U دست کرال و پای قیچی
butterfly stroke U شنایپروانهبرگشت
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
stroke [guitar] U زدن [گیتار] [موسیقی]
backhand stroke U ضربت چوگان از پشت سر
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
butt stroke U ضربه با ته قنداق
butt stroke U سخمه ته قنداق
stroke judge U حرکتتوام بادستوپایحرفهای
crawl stroke U مراحلکلار
trudgen stroke U شنای کرال
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
four stroke engine U موتور چهار زمانه
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
hair stroke U نازک کاری درخوشنویسی
master stroke U شاهکار
master stroke U هنر نمایی
master stroke U استادی
induction stroke U مرحله تنفس
intake stroke U مرحله تنفس
intake stroke U مرحله مکش
four stroke engin U موتور چهارزمانه
exhaust stroke U ضربه خروجی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
pump stroke U حرکت پمپ
pump stroke U ضربه پمپ
downward stroke U ضربه رو به پایین
power stroke U مرحله قدرت
piston stroke U ضربه پیستون
overhead stroke U ضربه از بالای سر
exhaust stroke U مرحله اگزوز
exhaust stroke U مرحله تخلیه
key stroke U ضربه زدن به کلید
back stroke U ضربه برگشت پیستون
heat-stroke U گرمازدگی
heat stroke U گرمازدگی
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
gallery hit or stroke U ضربه یاضربت نمایان
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
single stroke bell U زنگ تک ضربه
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> U اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
cycle U سیکل مدار
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U زمانه
cycle U تاکت
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U گردش
cycle U دوره گردش
cycle U چرخ چرخه
cycle U چرخه زدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle U سواردوچرخه شدن
cycle U دور
cycle U دوران
cycle U دوره
cycle U چرخه
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
four cycle U چهار چرخه
cycle U : دور
cycle U حلقه
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle per second U هرتس
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U سیکل
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
exercise cycle U دوچرخهثابت
cycle lock U قفلدوچرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
memory cycle U چرخه حافظه
major cycle U چرخه بزرگ
life cycle U دوره زندگی
life cycle U دوره عمر
occupancy cycle U دوره سکونت
life cycle U چرخه دوام
machine cycle U چرخه ماشین
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
major cycle U بزرگ چرخه
life cycle U دوره عمر یک محصول
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
menstrual cycle U عادت ماهانه
minor cycle U خرد چرخه
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
trade cycle U دور تجاری
rankin cycle U سیکل رانکین
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
reset cycle U چرخه باز نشانی
search cycle U چرخه جستجو
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
storage cycle U چرخه انباره
storage cycle U سیکل انباره
procurement cycle U دوره خرید
training cycle U سیکل اموزشی
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
minor cycle U چرخه خرد
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle U تعداد دوره ها
number of cycle U تعداد تناوبها
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle U مرحله اموزش
planning cycle U دوره برنامه ریزی
tempering cycle U دوره بازپخت
cycle track U راه دوچرخه رو
cycle stealing U حلقه ربایی
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing U مدت چرخه
cycle stealing U چرخه دزدی
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle of water U گردش اب در طبیعت
cycle of the room U دورقمر
cycle stock U موجودی فعال
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle time U مدت چرخه
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
cycle time U زمان سیکل
cycle time U زمان دوره
cycle time U زمان تناوب
cycle time U زمان
cycle time U مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
cycle time U زمان رفت و برگشت
cycle time U زمان تناوب عمل
cycle of the room U گردش ماه
cycle of operation U جریان عمل جنگ افزار
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
business cycle U دور کسب وکار
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور تجاری
business cycle U دور بازرگانی
budget cycle U مراحل بودجه
budget cycle U گردش بودجه
activity cycle U چرخه فعالیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U معادل cycle trade
carbon cycle U سیکل کربن
cycle of operation U دوره عمل سلاح
cycle of everts U دورحوادث
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com